یا مَنـــ یَسمَعُـــ اَنینَـــ الواهنینــــ
...
صدای ناله ی یــاربـــ یــاربـــِ
یک "مـــرد" از کنج و گوشــه ی مسجــد مــی آید
جــــانــــ به غمـــ هایشــــ می سپارمـــ ...
دلـــش به درد می نالـــد ...
دلــــ م به درد می نالـــد ...
...
تو گویی گونه اش از برای من تر میشود !!!
...
غریبانــه میگویم:
"یا رب العفو ... ظلمت نفسی"
و او میگوید:
"ان الله یحب التوابین"
...
دلـــــــم انگار میکند ... اشک توبه ام را پاک میکنی ...
...
اما ... گونه اش از برای من !!!!!!! تر شد ...
:((
…
...
پی نوشت1:ساقیا یکجرعه ای زان آب آتشگون که من .... در میان پختگان عشقــــِ او خامم هنوز
پی نوشت2:وقتی صدایم کرد ... آنقدر سریع رفتم که انسانیتم از دست افتاد و ...
پی نوشت3:من همه ی دلتنگی هایم را پشت واژه هایم ... پنهـــانــــ ...میکنم ،
تو از بغضـــ چشمانمـــ ... بخوان!!!سختیِ بی تو بودنم را ...
"به حرمت واژه ها ... دلـــــم برایت تنگ میشود"