پيام دوستان
+
بايرام يئلي چارداخلاري ييخاندا
*نوروز گولي* قار چيچگي چيخاندا
آغ بولوتلار کوينکلرين سيخاندا
بيزدن ده بير ياد ايليه ن ساغ اولسون
دردلريميز قوي ديکلسون داغ اولسون
*استاد شهـ ـريار*
++++++
اين گل اواخر اسفند و دم دماي بهار در مياد لابلاي برفا توي کوهستان
ما بهش ميگيم *نـوروز گولي* يا همون گل نوروز
که نويد آمدن بهار رو ميده:)

جوادتبريزي
ديروز 11:32 عصر
در انتظار آفتاب
ترجمه منظوم شعر استاد: چون چارتاق را فِکنَد باد نوبهار/نوروزگُلي و قارچيچگي گردد آشکار/بفشارد ابر پيرهن خود به مَرغزار
در انتظار آفتاب
/از ما هر آنکه ياد کند بي گزند باد/گو : درد ما چو کوه بزرگ و بلند باد.
جوادتبريزي
چوخ گوزل،ياشا،@};- بايراميدي، گئجه قوشي اوخوردي
آداخلي قيز، بيگ جورابين توخوردي
هر كس شالين بير باجادان سوخوردي
آي نه گؤزل قايدادي شال ساللاماق
بيگ شالينا بايرامليغين باغلاماق
+
سلام عزيزان
خدا قوت به همگي
طاعات و عبادات و نماز و روزه هاتون قبول@};-
هواي شهرتون چه جوره !
هنوز بخاري هاتون روشنه !!:)
ما يه هفته هست پنکه و کولرگازي ها روشن شدند.:(
.:راشد خدايي:.
ديروز 9:13 عصر
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
انديشه نگار
ديروز 4:20 عصر
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
انديشه نگار
ديروز 4:3 عصر
محبوبه من!
عزيزِ هنرمند من!
تو چنان کلمات را نقاشي ميکني که انگار روحي تازه بر جان خشک اين حروف ها دميدهاي،
تو آنگونه کلمات را بر جان کاغذ ميريزي ،که گويي بر رگ هاي هرکدامشان خوني تازه دواندهاي و جاني ديگر بر آنها بخشيدهاي...تو چنان کلمات را کنار هم ميچيني که انگار زيباتر از اين نميتواند باشد
انگشتان هنرمند تو...
قلم را به رقص درميآورد و مرکب را به ذوق و شور وا ميدارد
اما
فراتر از اينها
بودنت...
همين بودنت لحظاتي را برايم آفريده که دوست دارم قابشان کنم و به ديوار جانم بياويزمشان...
لحظاتي که هنرمندانهتر از همه تابلوهاي جهان است!
آخ آخ چقد شرمنده شدم اين فيد رو تازه امروز ديدم ..سلام و درود بر هما بانوي عزيز و دوست داشتني و همه ي عزيزاني که با محبتتون بنده رو مورد تفقد قرار داديدچيزي ندارم بگم کوچيک شمام سروران بزرگوار
+
اَللَّهُمَّ لاَ بُدَّ مِنْ أَمْرِكَ
وَ لاَ بُدَّ مِنْ قَدَرِكَ
وَ لاَ بُدَّ مِنْ قَضَائِكَ
وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِكَ...



در انتظار آفتاب
ديروز 11:47 صبح
+
انسانهاي ناپخته
هميشه ميخواهند
که در مشاجرات پيروز شوند...
حتي اگر به قيمت
از دست دادن "رابطه" باشد...
اما انسانهاي عاقل
درک ميکنند که گاهي
بهتر است در مشاجره اي ببازند،
تا در رابطه اي که
برايشان با ارزش تر است
"پيروز" شوند...
در انتظار آفتاب
ديروز 11:47 صبح
5 فرد دیگر
32 فرد دیگر
+
براي سوريه دعا کنيم
مقاومت مردمي سوريه عليه تکفيري هامتحدشده اند.
ان شاءالله که خبرهاي خوبي از خيزش بيشتر مردمي و جهادي عليه حکومت تکفيري جولاني اتفاق بيفتد.
ان شاء الله بزودي پيش بيني حضرت آقا محقق شود. ممکن است پيروزي کامل و بيرون کردن تروريست ها سال ها زمان ببرد وليکن شروع هميشه نويد پيروزي را ميدهد.
ان شاءالله


در انتظار آفتاب
ديروز 11:47 صبح
ان شاءالله جوانان غيور سوري پيروز خواهند شد.
ان شاء الله پروژه تجزيه شکست ميخوره، و قماش جولاني هم بزودي به درک حاصل ميشن
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} درود به شما استاد تبريزي فرهيخته @};- چقدر اين جمله رو دوست دارم قبلا از يک عزيزي که دوستش دارم شنيدم و به اين جمله ايمان دارم
+
ديگران در تب و تاب شبِ عيدند ولي..
مثل يک سالِ گذشته .........
در انتظار آفتاب
ديروز 11:47 صبح
*ترخون بانو*
ديروز 10:20 صبح
در اينجا لازم ميدانم حديثي را نقل کنم ، البته که پيامبر به دليل اينکه دنياي ديگر برايشان يقين شده بود سخت به آب و آتش ميزدند که مردم را به راه راست بياورند و اين يک امر طبيعيست به همين واسطه پروردگار به ايشان فرمودند نميخواد اينقدر بخاطر بنده هاي من خودت را به هلاکت بياندازيد من خودم هم با آنان اتمام حجت ميکنم @};-
+
يک بار است زندگاني. يک بار. همان يک بار که نسيم صبح را به سينه فرو مي دهيم، همان يک بار که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي نشانيم، همان يک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت مي کنيم، *يک بار.. يک بار و نه بيشتر...*
اودسان
03/12/24
بعد از آن ديگر تمام عمر را ما دنبال همان چيزها مي دويم، بعد از آن ديگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولينِ زندگاني هستيم. در پي لذت اول. سيب را به دندان مي کشيم تا طعم بار اول را در آن بيابيم،آب را سر مي کشيم تا لذت رفع عطش بار اول را پيدا کنيم. در آب غوطه مي زنيم تا به شوق بار اول برسيم و نسيم را مي بلعيم تا نشاني از آن اولين نسيم بيابيم. زندگاني يک بار است، در هر فصل...