اين جمعہ عاشوراے زهـــــــراست ....
شروع فصلِ بے وفايے هــــا
آغازِ يک ســـکـــــوتـــــ ....
بهـ وسعـــتـ بيستــ و پنجــ ســـــالـ ...
عالي بود
چه زيبا توصيف مي کني و مي نويسي نياز جونم مي دوني؟ يه وقت هايي بدجوري به حال و هوات حسادت مي کنم.حفظش کن و برام دعا کن
سلام...
پشت تک تک واژه هايي که بکار ميبري ...
يه درکِ عميق وجود داره...
خيلي دعام کن ...
التماس دعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا....
صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد
بى تو حتى مهربانى حالتى از كينه دارد
.....
خواستم از رنجش دورى بگويم يادم آمد
عشق با آزار خويشاوندى ديرينه دارد
ناگهان قفل بزرگ تيرگى را مى گشايد
آن كه در دستش كليد شهر پر آيينه دارد
قيصر امين پور...