و اكنون در اين دوران جاهليت ثاني پاي به سياره ي زمين نهاده اي، نوميد مشو! كه تو را عاشورايي است و كربلايي كه تشنه ي خون توست و انتظار مي كشد تا تو زنجير خاك از پاي اراده ات بگشايي و از خود هجرت كني و فراتر از زمان و مكان، خود را به قافله ي عشق برساني و درركاب امام عشق به شهادت رسي!... و آه از آن هنگام كه آن رادمردان الهي همراه با عالم خلقت يكسره برانتقام خون به ناحق ريخته ي حسين عليه السلام قيام كنند وندابرآورند: «كجايند منتقمان خون حسين؟!»
درپاسگاه زيد بالاي سقف نوشته بودن نميدونم ديدي يانه..سرچش کردم جملش رو کامل يادم نبود..چرا قرمز شدم!!.رنگ خون:)))))))..سمفوني خون..به قول قدياني آهاي آقاي امريکا ترجمش نکن به زودي معني اش را مي فهمي...!